رهبری در مقابل مدیریت

تفاوت های رهبری و مدیریت و اهمیت آن ها

بنیان گذاران علم مدیریت از ابتدای پیدایش این علم توسط آقای تیلور تا دهه نود میلادی، سعی داشتند توانایی برنامه ریزی و کنترل آن را در مدیران ایجاد کنند. این مسئله تا جایی پیشرفت که مدیران آنقدر در برنامه ریزی و کنترل مسائل جاری سازمان عمیق شدند که فراموش کردند رهبری سازمان یکی از حساس ترین کارهای موجود در سازمان است. در حقیقت فرض تمامی آموزه های مدیریتی بر این نکته استوار بود که مدیر می داند سمت و سوی برنامه ها چیست، اما سرعت بالای تغییرات عصر حاضر، اثبات کرد آموزش مدیران به روش های سنتی پاسخ جامعی برای سازمان های پیشرو در عصر فعلی نیست.

رهبری در مقابل مدیریت

مدیر ترجمه شده عبارت انگلیسی Management و رهبری ترجمه شده Leadership است و نکته مهم این است که در سازمان های خود بین این دو مهم تفاوت قائل شویم. برنامه ریزی و کنترل برنامه ها اگر وظیفه یک مدیر به شمار آید، مسئولیت موفقیت تیم و سازمان وظیفه اصلی رهبر است. رهبر در جزئیات برنامه ریزی ها، کنترل و طرح برنامه – بودجه آن ها وارد نمی شود، اما تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا همه بخش های سازمان با انرژی و انگیزه کافی در مسیری منطبق بر استراتژی های صحیح سازمان رو به جلو قدم بردارند. امروزه ثابت شده است که تنها رهبری همدلانه و مبتنی بر اعتماد، سودآورترین راه برای اداره یک سازمان است. ادامه این نوشتار چهار تفاوت اصلی یک مدیر را در برابر یک رهبر معرفی می کند.

ماموریت

علم مدیریت سنتی هر یک از کارمندان را مانند یک بخش از ماشین تولید می داند، یعنی مدیران سنتی کارمندان خود را بر اساس انجام یک وظیفه تکراری استخدام می کنند و فرایندهای تولید کالا و ارائه خدمات خود را به نوعی طراحی می کنند که هر یک از پرسنل قابل جایگزینی باشند. اما در مقابل یک رهبر فعالیت های کاری را به صورت یک ماموریت تعریف می کند و یک تیم این ماموریت را انجام، و برای ماموریت بعدی آماده می شوند. خلاقیت بخشی از اعضای تیمی است که ماموریت را انجام می دهند.

خودآگاهی

سیستم های دستور – کنترل ارتباط میان مدیران و کارمندان را مشخص می کند، اما می توان گفت یک رهبر به اندازه ای به همکاران خود اعتماد دارد که آن ها را آینه خود می داند و همواره به کمک بازخوردهای آن ها سعی در اصلاح شخصیت خود و همچنین فرایندهای کاری سازمان دارد.

اعتماد و ریسک

مدیران سنتی معمولا کمتر دچار ریسک می شوند. چرا که تنها در حیطه هایی وارد فعالیت می شوند که قدرت کافی برای اداره امور را دارند. اما رهبران کسب و کار دائما در فضای ریسک قرار دارند. یک رهبر در موقعیت های مختلف اعتماد می کند و ریسک این اعتماد را می پذیرد. رهبران معتقدند بدون اعتماد و پذیرش ریسک این اعتماد، چیزی کسب نخواهند کرد.

یادگیری مضاعف

رهبران کسب و کار سعی در اعتماد سازی در تیم خود دارند، چرا که به خوبی می دانند اگر اعضای تیم به رهبر خود اعتماد داشته باشند، می توانند خلاق و ایده پرداز باشند و در اینصورت فرایند یادگیری کارکنان از رهبر و رهبر از کارکنان فعال می شود. در حقیقت یک رهبر با ایجاد بستر ایده پردازی و خلاقیت برای تمامی اعضای سازمان به یادگیری خود نیز کمک می کند و در چنین فضایی کارکنان نگرانی بابت اشتراک ایده و دانش خود ندارند.

برون مرز سپاری

برونسپاری یا برون‌مرز سپاری ، کدامیک مزایای بیشتری دارند؟

در گذشته تنها راه گسترش یک مجموعه تولیدی احداث سایت های تولیدی جدید در مجاورت واحدهای قدیمی آن مجموعه بود، اما چند سالی است مدیران واحدهای تولیدی راه حل های بیشتری برای گسترش فعالیت های تولیدی خود دارند. از جمله مهمترین راه حل های پیش روی مدیران برای گسترش سایت های تولیدی، می توان به برونسپاری و برون‌مرز‌سپاری تولید اشاره کرد. این نوشتار در ادامه شما را با هر یک از این راه حل ها، مزایا و معایب آن ها بیشتر آشنا خواهد کرد.

برون مرز سپاری

برونسپاری معادل واژه انگلیسی Outsourcing و برون‌مرز‌سپاری معادل واژه انگلیسی Offshoring است. اگرچه این دو روش در ارائه خدمات نیز به کار می روند، اما این مقاله کاربرد این روش ها را در حوزه فعالیت های تولیدی بررسی خواهد کرد. در برونسپاری، فعالیت های یک واحد تولیدی همراه با عقد قرار داد به یک مجموعه ثالث و در اصطلاح Third party، واگذار می شود. اما در روش برون‌مرز‌سپاری تولید، فعالیت های واحد تولیدی با احداث سایت تولیدی در یک کشور دیگر انجام می گیرد.

هدف اصلی از انتخاب استراتژی برونسپاری استفاده از تجهیزات تولیدی است که مجموعه ثالث در اختیار دارد و احتمالا خرید آن ها نیاز به سرمایه گذاری خارج از توان مالی مجموعه تولیدی دارد، یا دسترسی به تجهیزات تولیدی به دلایلی همچون تحریم غیر ممکن است و یا پروژه مورد نظر واحد تولیدی به صورت مقطعی است و توجیه سرمایه گذاری ندارد. اما هدف نهایی از اتخاذ راهکار برون‌مرز‌سپاری تولید کاهش هزینه های تولید در کشور انتخابی است. برای مثال ممکن است در کشور انتخابی هزینه های کارگری، انرژی یا مالیات های بر درآمد کمتر از کشور مبدا باشد. اما انتخاب هر یک از راه حل ها برابر با در نظر گرفتن ریسک های همراه با آن ها است. برای مثال در برونسپاری، ریسک های همچون اعتماد به مجموعه ثالث، عقد قراردادهای کاری و حقوقی با مجموعه ثالث، عدم وجود هماهنگی و یکپارچگی بین فعالیت های واحد تولیدی و مجموعه ثالث و در نهایت عدم وجود دانش فنی در مجموعه ثالث اشاره کرد. در ارتباط با راهکار برون‌مرز‌سپاری تولید از جمله مهمترین ریسک هایی که واحد های تولیدی با آن سر و کار دارند می توان به مواردی همچون ریسک های ژئوپلتیک، اختلاف های فرهنگی و زبانی، تغییرات ساختار سیاسی کشورها و نبود زیر ساخت های مناسب ارتباطی اشاره نمود.

برون سپاری

در سال های اخیر و با شدت گرفتن موج جهانی شدن صنایع مختلف، فراگیر شدن استفاده از راهکارهای برونسپاری و برون‌مرز‌سپاری تولید نیز افزایش یافته است. همچنین توسعه راهکارها و قرادادهای حقوقی نیز کمک شایانی به افزایش نفوذ این راهکارها در صنایع مختلف کرده است. کشور چین پیشرو در بخش برون‌مرز‌سپاری تولید و همچنین کشور هند پیشرو در بخش برون‌مرز‌سپاری خدمات فناوری اطلاعات است. از طرف دیگر در سال های اخیر نسخه های ترکیبی این راهکارها نیز تمرین شده است. برای مثال امروزه راهکار Offshore outsource در حال شیوع است. در این راهکار به منظور بهره گیری از توان فنی – تولیدی پیمانکاران فعال در سایر کشورها، خدمات و کالاهای مورد درخواست به آن ها واگذار می شود. شاخص اصلی ارزیابی عملکرد هر یک از این راهکارها افزایش بهره وری تولید است.