تولید ناب

چه عناصر و اجزایی در تولید ناب وجود دارد؟

در بخش ابتدایی این مقاله با سیستم تولید ناب که شرکت تویوتا مبدع آن است، آشنا شدیم و شما می توانید برای مطالعه آن به لینک زیر مراجعه کنید. اما در این قسمت با دیگر عناصر و نکاتی که در این سیستم تولید وجود دارد، آشنا خواهیم شد.

چگونه مثل تویوتا فکر کنیم و ناب تولید کنیم؟

هر یک از روش ها و تکنیک های موجود در سیستم تولید ناب توسط یکی از بنیانگذاران یا مهندسین و کارمندان خلاق تویوتا بنا نهاده شده اند. در بخش قبلی تکنیک های جی دو کا، کایزن، کانبان و JIT معرفی شدند و در این قسمت دیگر عناصر موجود در سیستم تولید ناب به همراه بخش های اصلی JIT توضیح داده می شوند.

هی جونکا ابزاری است که دائما به دنبال ایجاد یک جریان مداوم و بی وقفه در خط تولید است. در این روش با سطح بندی کارهای مرتبط با تولید، همیشه به میزان مورد نیاز بسته های کاری تعریف و کارها جاری می شوند. ابزار بعدی آندون است که به منظور اطلاع رسانی به اپراتورها و کارگران فعال در خط تولید در پی بروز یک خطا توسعه داده شد. برای مثال استفاده از چراغ زرد به منظور هشدار و قرمز به معنای بروز خطا و اشکال جدی در خط تولید، مثال هایی از این ابزار هستند.

از جمله ابزارهای پیشرفته تر در تولید ناب، پوکا – یوکه است. به کمک آموزه های پوکا یوکه مهندسین خط تولید ابزارهایی را توسعه می دهند که در برابر خطاهای انسانی مانند یک بازدارنده و محافظ عمل می کنند. برای مثال چنانچه از مراحل قبلی یک اقدام باقیمانده باشد، اجازه ورود و مونتاژ به مرحله بعد وجود نخواهد داشت. اما یکی از تکنیک هایی که در سیستم تولید ناب توسعه داده شده است و به گوش ما نیز آشنا می باشد، نظام آراستگی محیط کار است که در حالت مخفف به صورت 5S، متشکل از حرف اول پنج واژه ژاپنی، نشان داده می شود. این تکنیک شامل مرتب کردن وسایل، در جای درست قرار داد، پاکیزه و تمیز نگهداشتن آن ها، تثبیت و تکرار کردن این کارها و تبدیل کردن آن ها به یک فرهنگ است.

تولید ناب

اما مهمترین بخش سیستم تولید ناب و در حقیقت اولین بخش آن که توسط کیشرو بنا نهاده شد، JIT است. در بخش قبلی نیز ذکر شد که JIT مخفف عبارت Just In Time است. برای اجرای کامل و صحیح این اصل بایستی نکات زیر را مد نظر قرار داد:

  • تولید کششی: در واقع تولید نباید بر مبنای بالا بودن سرعت و ارائه سریع و حجم زیادی از کالا صورت بگیرد. بر مبنای این آموزه، تولید تنها زمانی انجام می شود که کالای مورد نظر در بازار تقاضا درخواست واقعی دارد.
  • جریان پیوسته: باید دقت کرد تمامی فرایندهای تولید به صورتی طراحی شوند که هیچ یک از بخش ها منتظر دیگر فرایندها نباشند.
  • ضرب آهنگ تولید: با شناسایی منابع تولید، تقسیم منابع باید به نحوی انجام گیرد که کلیه کارها به صورت مساوی بین بخش های مختلف تقسیم شوند و بر هیچ یک از نقاط فرایند تولید بار اضافه ای قرار نگیرد.
  • نیروی کار منعطف: آموزش نیروی کار باید به صورتی باشد که امکان جابجایی نیروها در بخش های مختلف تولید در صورت تغییر تقاضا وجود داشته باشد.
  • M های سه گانه: سه واژه ژاپنی Muda، Mura و Muri به معنای شکل های مختلف اتلاف هستند. هدف اصلی این M ها، حذف تمامی فعالیت هایی است که ارزشی در محصول نهایی ایجاد نمی کنند. MUDA اجزایی از تولید است که ارزشی به کار اضافه نمی کند، MURA حجم های تولید بی قاعده و برنامه ریزی نشده است و MURI استفاده بیش از حد از ظرفیت نیروی انسانی و ماشین آلات تولید است که می تواند منجر به ایجاد تنش در تولید شود.

فارغ از ابزارهای معرفی شده، هدف سیستم تولید ناب، حذف خطاها و اتلاف ها، کاهش زمان چرخه تولید، کاهش سطوح موجودی راکد، افزایش بهره وری نیروی کار و تجهیزات تولید، استفاده بهینه از فضاهای تولید، ایجاد انعطاف در خط تولید و در نهایت خلق ارزش افزوده است و هر فعالیتی که دستیابی به این اهداف را ممکن کند، می تواند بخشی از یک تولید ناب باشد.

 

تولید ناب تویوتا

چگونه مثل تویوتا فکر کنیم و ناب تولید کنیم؟

بدون شک ژاپن شدن آرزوی بسیاری از کشورهای دنیا است. ژاپنی که در گردش روزگار بلا نیز کم ندیده است، هم اکنون دومین اقتصاد توسعه یافته دنیا و سومین تولید ناخالص داخلی را در بین کشورهای دنیا دارد. این ژاپن قصه ما نماد هایی در گوشه و کنار دنیا و در جلو چشمان ما دارد که هر روز آن ها را می بینیم، به حال خودمان غبطه می خوریم، دوست داریم شبیه آن ها کار کنیم و تولید داشته باشیم: “تویوتا”

تولید ناب تویوتا

در سال 1926 میلادی ساکیشی تویودا، ملقب به پادشاه مخترعان ژاپنی، چند ماشین نساجی و ریسندگی اختراع کرد و صنایع نساجی تویوتا را تاسیس نمود. درست یازده سال بعد از آن جانشین بر حق ساکیشی، پسر بزرگ او، کیشیرو تویودا که فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه توکیو و عاشق خودروسازی بود، یک خط تولید اتومبیل را در یکی از سالن های تویوتا راه اندازی و تویوتا ای ای ( تصویر زیر، Toyota AA) را تولید کرد. هر چند برخی منابع Toyota AA را اولین خودروی تجاری تویوتا نمی دانند و در حقیقت به دلیل جنگ های جهانی و فشار ارتش ژاپن بر تویوتا، اولین خودروی تجاری تویوتا یک کامیون بوده است.

تولید ناب تویوتا

اما از تاریخچه مفصل تویوتا که بگذریم، اصول مدیریتی نوینی در سراسر سیر توسعه این کمپانی معظم به چشم می خورد که در این مقاله نگاهی به آن ها خواهیم کرد و امروزه این اصول به نام تولید ناب تویوتا، Toyota Lean Production، شناخته می شوند.

کیشرو اولین مدیر عامل تویوتا در بخش خودرو سازی، و در حقیقت تویوتای کنونی بود که در سال 1937 میلادی به محض تاسیس شرکت جدید، سیستم مدیریتی نوینی را در فرایندهای تولیدی آن به کار گرفت. کیشرو حذف تمامی اتلافات را از فرایند تولید به عنوان مقدس ترین هدف در نظر گرفت و تمامی اقدامات بعدی خود را معطوف به این هدف قرار داد. در واقع تویوتا یک شرکت خودروسازی معمولی نیست و از همان آغاز راه اندازی، اصول و مبانی بکر مدیریتی در فرایندهای آن به کار گرفته شده است. در ادامه مهمترین اقدامات کیشرو و دیگر مدیران تویوتا را خواهیم دید.

به عنوان اولین قدم در سال 1938 میلادی کیشرو سیستم JIT را در تولید به کار گرفت. JIT مخفف عبارت Just In Time است و در این سیستم هیچ موجودی مواد اولیه خریداری نمی شود و هیچ محصولی ساخته نمی شود، مگر هنگامی که ضرورت ایجاب کند. این سیستم اساسا بر کاهش هزینه ها از طریق حذف موجودی های انبار تمرکز دارد. دو سال بعد موسسه تحقیقاتی تویوتا افتتاح شد، سال 1951 میلادی سیستم پیشنهاد ایده های خلاق تویوتا فعال شد، در 1973 میلادی مرکز طراحی و سال بعد مرکز آموزش تویوتا توسط کیشرو بنیان نهاده شد. تمامی این اتفاقات نوید یک شرکت خودروسازی پیشرو را می داد که هم اکنون به واقعیت پیوسته است. پس از مرگ کیشرو پسر او به همراه پسر عمویش توانستند راه کیشرو را ادامه دهند و تحولات زیر را به کمک کارکنان زبده خود ایجاد کنند:

جی دو کا: جی دو کا به معنای توقف تولید در صورت ایجاد کوچکترین مشکل است. به این ترتیب هیچوقت تولید ناقص به مراحل بعدی تولید وارد نمی شود.

کایزن: کایزن یا بهبود مستمر که در اندیشه های پدر کیشرو نیز دیده می شد به معنی بهبود مستمر در فرایندهای تولید به منظور حذف اتلافات است.

کانبان: مبدع سیستم کانبان انوتایشی، مهندس جوان تویوتا در حدود سال های 1940 میلادی است. کانبان در لغت به معنای کارت و بلیط است. تویوتا به کمک کانبان به خوبی جریان تولید و موجودی کالاهای خود را کنترل می کند.

المان های اصلی تولید ناب در بالا توضیح داده شدند و در بخش های بعدی نیز مورد بررسی قرار خواهند گرفت. امروزه المان های دیگری نیز به مجموعه روش های تولید ناب اضافه شده است که در بخش بعدی با آن ها آشنا خواهیم شد.

پروژه های کلید در دست

ویژگی ها و مزایای پروژه های کلید در دست

با وقوع انقلاب صنعتی دوم در انتهای سده نوزدهم میلادی، واحدهای صنعتی جدید بسیاری با سرعت بالایی ساخته شدند و به بهره برداری رسیدند. در ادامه گروهی از فعالان بخش های عمرانی صنعت، واحدهای مشاوره و سپس عملیاتی را ایجاد کردند تا در فرایندهای عمرانی به دیگر شرکت ها کمک کند. دلیل اصلی این نکته عدم آشنایی همه شرکت ها با مسائل عمرانی و از طرف دیگر اشباع بودن توان اجرایی آن ها بود و همین نکته سرآغاز ایجاد قرارداد های نوینی در عرصه صنعتی شد. در محدوده این قراردادها فعالیت هایی چون طراحی، مشاوره، نظارت، خرید، ساخت، بهره برداری و … وجود داشت. در واقع شرکت های بزرگ تنها به مسائل نظارتی و مدیریتی می پرداختند و عملیات اجرایی را به پیمانکاران خود واگذار می کردند. این کار تا جایی پیشرفت که امروزه کارفرمای یک پروژه تنها با چرخاندن یک کلید، بهره برداری از واحد صنعتی خود را آغاز می کند و کوچکترین دغدغه ای را در فرایندهای طراحی تا ساخت، متوجه خود نمی کند. نام این قراردادها پروژه های کلید در دست یا Turnkey Project است و در این بخش با ویژگی های آن ها بیشتر آشنا خواهیم شد.

پروژه های کلید در دست

در پروژه های کلید در دست مسئولیت طراحی و ساخت کاملا برعهده پیمانکار است و کارفرما کمترین درگیری را در فرایند طراحی و احداث دارد. از طرف دیگر هزینه و زمان طراحی و اجرا نیز در این قراردادها کمتر از دیگر روش ها است. در این روش برگزاری مناقصه و تهیه اسناد فنی که به خوبی شرح نیازهای فنی، زمانی، اقتصادی و حقوقی پروژه را مشخص کند، اهمیت بسیار بالایی دارد. از جمله مهمترین نکاتی که می تواند تجربه موفقی را در اجرای پروژه های کلید در دست برای کارفرمایان ایجاد کند، انتخاب پیمانکاری است که بخش مهمی از زنجیره ارزش پروژه مورد نظر را در اختیار داشته باشد. منظور از زنجیره ارزش کلیه مزیت های نسبی است که در بخش های مختلف یک پیمانکار نسبت به رقبای خود دارد. برای مثال در مورد احداث یک واحد تولیدی مزیت یک پیمانکار در اختیار داشتن فناوری تولید تجهیزات خط تولید واحد مورد نظر است و ممکن است پیمانکار دیگری شبکه ارتباطی خوبی با تولید کنندگان تجهیزات خط تولید داشته باشد.

گرچه در ابتدا روش کلید در دست برای انجام پروژه های عمرانی و سپس نفتی به کار گرفته شد، اما امروزه این روش در تمامی بخش های تجاری و صنعتی قابلیت اجرا دارد. تنها نکته ای که در این زمینه وجود دارد انتخاب پیمانکاری است که توانایی ارائه خدمات طراحی، و حتی قبل تر از آن خدمات امکان سنجی و توجیه پذیری طرح، خدمات بازرگانی و خرید، خدمات مهندسی و اجرا و در انتها خدمات بهره برداری و نظارت را داشته باشد.

تعریف شرکت هلدینگ

هلدینگ به چه ساختاری می گویند و چه کمکی می تواند به شرکت ها کند؟

تعریف شرکت هلدینگ

اگر اهداف غیر حرفه ای، غیر اخلاقی و نامشروع، مانند فرار مالیاتی، پولشویی، اخذ تسهیلات و … را در نظر نگیریم و فضای تجارت و کسب و کار را مدینه فاضله فرض کنیم، می توان گفت مهمترین مزیت و هدف از ایجاد هلدینگ ها و قرار گرفتن چند شرکت در یک هلدینگ، نگاه کلان به فعالیت شرکت ها، تسهیم هوشمند و هدفمند منابع، نگاه سیستمی و استراتژیک به اهداف شرکت های موجود در هلدینگ است. این بخش در مورد ویژگی های هلدینگ ها و تفاوت آن ها با دیگر ساختار ها صحبت خواهد کرد.

تاریخچه پیدایش شرکت های هلدینگ به گسترش شرکت های سرمایه گذاری بر می گردد. شرکت های سرمایه گذاری با آنالیز محیط کسب و کار به دنبال خرید سهام شرکت های مختلف به منظور کسب سود بیشتر و ایجاد سبد سرمایه گذاری با ریسک متعادل هستند. اما هدف هلدینگ ها از خرید سهام شرکت ها، یا تاسیس شرکت های جدید، علاوه بر کسب سود، مشارکت در امور مدیریتی شرکت ها نیز می باشد. این نکته مهمترین تمایز ساختارهای هلدینگی در مقایسه با سایر ساختارهای مدیریتی چند شرکتی است. هلدینگ ها با تبیین استراتژی عملکرد شرکت های زیر نظر خود، به توسعه صنعتی نیز نیم نگاهی دارند و تلاش می کنند با اختصاص منابع بهینه به شرکت ها زنجیره ارزش محصولات مختلف را کامل کنند.

یکی دیگر از مهمترین اهداف تاسیس هلدینگ ها متمرکز کردن بخش های مشترک شرکت های زیر نظر یک بدنه ستادی است. برای مثال واحدهایی مانند فناوری اطلاعات، پشتیبانی و تدارکات، بخش هایی از واحد مالی و تولید و … می توانند به صورت متمرکز در یک محل به چندین شرکت از یک گروه سرویس دهی کنند. حتی امروزه هلدینگ های بزرگ به منظور جلوگیری از موازی کاری و استفاده از تجارب مشترک موجود در شرکت های زیر نظر خود، برخی از واحدهای تخصصی مانند بازرگانی خرید را نیز به صورت مشترک برای چندین شرکت در نظر می گیرند و در واقع یک شرکت حرفه ای و کاملا تخصصی در زمینه تامین عهده دار خرید تمامی کالاهای مورد نیاز شرکت های هلدینگ می شود.

لازم به ذکر است که با ایجاد تنوع در فعالیت های یک شرکت، آن شرکت لزوما به هلدینگ تبدیل نمی شود. در چنین حالت هایی به منظور ایجاد چابکی در پروژه های جدید، پروژه ها در قالب شرکت هایی با شخصیت حقوقی مستقل از شرکت مادر اجرا می شوند و مقدمه ای برای ایجاد هلدینگ فراهم می شود. امروزه هلدینگ های مدیریتی نیز توسعه پیدا کرده اند. رسالت اصلی این هلدینگ ها خرید شرکت هایی است که با مشکلات اجرایی و مدیریتی روزمره خود دست و پنجه نرم می کنند و به دلایل مختلف نتوانسته اند جایگاه مناسبی در فضای کسب و کار پیدا کنند. در چنین حالت هایی هلدینگ های مدیریتی با خرید سهام این شرکت ها، دست به اصلاحات گسترده مدیریتی و ساختاری می زنند و با رونق گرفتن شرکت مذکور، مجددا سهام آن را واگذار می کنند.

در حقیقت می توان گفت هلدینگ شدن یک الزام برای مجموعه فعالیت های تجاری متفاوتی است که انجام آن ها در یک شرکت، چابکی سیستم را از بین می برد و هر یک از فعالیت ها به استراتژی های کسب و کار متفاوتی نیاز دارند.

کارآفرینی

کارآفرینی از چه زمانی متولد شد؟

این روزها به دفعات واژه کارآفرینی به گوش ما می خورد. شاید برخی فکر کنند این واژه مربوط به سال های اخیر است، اما باید گفت اولین کارآفرینان در حدود 20 هزار سال پیش زندگی می کردند. در حقیقت اولین نشانه های کارآفرینی در گینه نو و در معاملات کالا به کالای ابزار آلات شکار با اغذیه و مواد خوراکی توسط برخی افراد بروز پیدا کرد. چند سال بعد و با وقوع انقلاب کشاورزی ( در حدود 12000 سال پیش)، کارآفرینی شکلی جدی تر به خود گرفت و وارد عرصه تجارت شد. در حقیقت در این دوران تعدادی از افراد حرفه ای و با پشتکار در کشاورزی زمین ها را در مناطقی حاصلخیز ایجاد کردند و با تولید مواد غذایی در حجمی بیشتر از مقدار نیاز خانواده خود، توانستند مقدار مازاد را با کالاهای سایر قبایل و خانواده ها، مانند پوشاک و لوازم شکار، معامله کنند. همین حرکت ها در ادامه توانست مشاغل مختلف را حرفه ای تر کند و تولید را گسترش دهد. برای مثال در مراحل بعدی حرفه های سفالگری، نجاری و سنگ تراشی ایجاد شد و دامنه معاملات گسترش پیدا کرد.

کارآفرینی

اگر کمی به جلوتر بیاییم به حدود 2000 سال پیش از میلاد مسیح نیز باید نگاهی کنیم. در این دوران اولین نشانه های شکل گیری مسیر تجارت بین الملل دیده می شود. در حقیقت در این دوران به واسطه تسلط امپراتوری های مختلف، مانند روم باستان، پارس و چین، بر برخی منابع و مواد اولیه همچون آهن و مواد غذایی، تعدادی از تاجران شکل گرفتند که تعیین کننده مسیر ترانزیت کالا و شکل گیری صادرات شدند. دقیقا در این دوره بود که پول اختراع شد و توانست معیار و ارزشی برای فعالیت های کارآفرینانه باشد.

نقطه عطف دیگر کارآفرینی را باید در وقوع انقلاب صنعتی جستجو کرد. در حدود 300 سال پیش با اختراع ماشین آلات تولیدی و پیدایش خط تولید مفهوم نوآوری، ریسک در تولید و عرضه کالاها برای اولین بار به صورت جدی وارد معاملات تجاری شد. در این دوره افرادی را می توان دید که با پذیرفتن ریسک تولید توانستند کالاهای جدیدی را در سطحی بزرگتر از یک قبیله و شهر، و در مقیاس ملی و بین المللی به بازارها عرضه کنند. اگر کمی جلوتر برویم المان رقابت نیز به کارآفرینی اضافه می شود. برعکس سایر دوره های قبل، مستندات کارآفریننه فراوانی نیز از این دوره به یادگار مانده است و نام اسطوره های به یاد ماندنی همچون اندرو کارنگی، جی مورگان، جان دی راکفلر، فرانک کنان و هنری فورد در این عرصه می درخشد. در ادامه به کارآفرینی نوین در عصر حاضر بر می خوریم که مهمترین وجه تمایز آن نسبت به سایر دوره ها خلاقیت و چابکی است.

در تمامی 4 دوره ذکر شده کارآفرینی معنای ثابتی داشته است، اما نحوه خلق کارآفرینانه متفاوت بوده است. همانطور که در ابتدای این متن نیز تعریفی برای کارآفرینی ذکر نشد، هنوز هم نمی توان تعریف دقیق برای آن در نظر گرفت و تنها می توان ویژگی های زیر را برای کارآفرینان در نظر گرفت:

  • خلاقیت
  • پیشرو بودن
  • آینده نگاری ( آینده سازی)
  • قدرت پذیرش و هضم ریسک
  • ارزش آفرینی
  • ایجاد اشتغال
  • خلق ثروت

در حقیقت در نظر گرفتن کارآفرینی به عنوان یک علم و بررسی آکادمیک آن مختص قرن حاضر است. امروزه مرزهای مشخصی بین شغل آفرینی و کارآفرینی، نوآوری و کارآفرینی، فرصت جویی و کارآفرینی و … وجود دارد، اما شاید بتوان گفت ارائه تعریفی برای کارآفرینی سخت است، این متن نیز اصراری بر تعریف آن ندارد، اما می توان گفت کارآفرین احیاگر اقتصاد است و کسی است که سازمان ها را به کمک فرایند کارآفرینی زنده می کند.

 

انقلاب صنعتی پنجم

آیا باز هم به انقلاب صنعتی دیگری نیاز داریم؟

نسل های مختلف انقلاب صنعتی را در مقاله ای که قبلا مطرح شد، معرفی کردیم و برای مطالعه آن می توانید به لینک زیر مراجعه کنید.

نسل های مختلف انقلاب صنعتی

به کمک انقلاب های صنعتی مختلف شاید تعداد، تنوع و کیفیت کالاهای موجود در زندگی روزمره ما بهبود یافت، فناوری های کارآمد فعالیت های ما را تسهیل کردند و در نهایت کیفیت زندگی ما ارتقاء پیدا کرد. تا اینجا از وقوع انقلاب های صنعتی خرسند به نظر می آییم. اما این مطلب دو واقعه مختلف را ابتدا شرح می دهد و در جمع بندی یک پیش بینی ارائه می شود که به نظر در حال وقوع نیز می باشد.

سوختن جنگل های استرالیا

واقعه اول مربوط به استرالیا است، در حقیقت حدود 2 ماه است بیش از 6 میلیون هکتار از جنگل های استرالیا در حال سوختن است. تخمین ها نشان می دهد بیش از 1 میلیارد حیوان از بین رفته اند ( این متن در نیمه دی ماه 1398 نوشته شده است) و این آتش سوزی به بیش از 6 ایالت این کشور سرایت کرده است. گرمای بیش از حد و تغییرات اقلیمی مهمترین دلیل این آتش سوزی ها هستند، فارغ از جریان های بلند مدتی که این تغییرات اقلیمی را به وجود آورده اند و در این نوشتار محلی برای توضیح آن ها نیست، شاید گوشه ای از فعالیت های صنعتی ما، انقلاب های صنعتی و آثار فعالیت های این انقلاب ها منجر به این تغییرات اقلیمی شده باشد و گازهای گلخانه ای ناشی از این فعالیت ها مسئول بخش زیادی از این دست تغییرات هستند.

در واقعه دوم تجربه حضور بسیاری از متخصصین یک صنعت را در یک نمایشگاه بین المللی و آن هم نمایشگاهی از جنس فناوری های نوآورانه مطرح خواهیم کرد. نمایشگاه K که هر سه سال در کشور آلمان برگزار می شود، محفلی برای به نمایش گذاشتن آخرین فناوری های تجاری شده یا در حال تجاری سازی در حوزه پلیمرها است. این نمایشگاه در آخرین دوره خود، K 2019، که حدود 4 ماه پیش برگزار شد، به اذعان بسیاری از بازدیدکنندگان حرف جدیدی در زمینه نوآوری نداشت. این نکته در حالی است که خواستگاه این نمایشگاه ارائه آخرین دستاوردهای حوزه پلیمرها است و اصلا به همین دلیل است که هر سه سال و آن هم در قلب نوآوری دنیا، آلمان، برگزار می شود. یک نکته دیگر نیز به این مطلب اضافه کنیم، حدود 8 سال است در نسل چهارم انقلاب صنعتی هستیم و پیام این انقلاب صنعتی فقط نوآوری است! اما در گوشه و کنار نمایشگاه K 2019 شعارهایی با مضمون اقتصاد چرخشی یا دوار دیده می شد و هویت نمایشگاه را می شد در بازیافت که محور اصلی اقتصاد چرخشی است، دید. اما چرا این اتفاق افتاده است؟

انقلاب صنعتی پنجم

شاید بتوان گفت دنیای فعلی دیگر به نوآوری خاص و ویژه ای نیاز ندارد. یا به عبارت دیگر آنقدر در نوآوری و لانچ کردن محصولات جدید، بهره وری و تولید اغراق کرده ایم که از محیط زیست و تاثیرات این فعالیت هایمان بر آن غافل شده ایم. این روزها کنترل تولید گازهای گلخانه ای، استفاده از سوخت های فسیلی، جمع آوری پسماندهای پلاستیکی از منابع آبی و خاکی و مسائلی از این دست به دغدغه اول سیاستگذاران بخش صنعت شده است. شاید دیگر بتوان گفت به انقلاب صنعتی پنجمی نیاز داریم تا به کمک آن محیط زیست خود را احیا کنیم و کره زمین را دوباره محلی امن برای زندگی و حیات انسان ها و دیگر جانداران تبدیل کنیم. شاید رسوخ انرژی های پاک و تولید سبز در انقلاب صنعتی پنجم بتواند این کره خاکی را از پدیده هایی چون افزایش دما، گازهای گلخانه ای، ریزگردها، طوفان و مه دودها نجات دهد و رشد پایدار را (Sustainable Development) برای نسل های آینده ما رقم بزند.

نوآوری در کسب و کار به سبک نوآوری باز

تولید در فضای سنتی گذشته مبتنی بر عرضه بود و صاحبین بنگاه های تولیدی به شرط تامین به موقع، همواره موفق و بنگاه مورد نظر سودآور بود. اما در عصر حاضر نه تنها تولید بر اساس رقابت است، بلکه حکمران اصلی بازار کالاهای مختلف، تقاضا است. حال باید در کنار تولید رقابتی و همچنین بر اساس تقاضا، گزینه تنوع طلبی بازارها را نیز مد نظر قرار داد. تمامی این عوامل یعنی ایجاد سبد کالایی نوآورانه و عرضه آن در فضای رقابتی. به همین دلیل صاحبان کسب و کارهای مختلف همواره به دنبال جذب کارکنان خلاق و نوآور و همچنین ایجاد انگیزه در آن ها هستند.

نوآوری باز

از طرف دیگر سازمان ها به منظور انجام امور جاری خود ناگزیر به ایجاد فرایندهای سازمانی هستند و بخشی از این فرایندها، سیستم های نظارت بر فعالیت های کارکنان است. درست در اینجاست که سازمان ها در یک بن بست قرار می گیرند. از یک سو تمایل دارند کارکنانی خلاق و نوآور داشته باشند تا بتوانند در کسب و کارشان عرضه اندام کنند و از طرف دیگر فرایندهای سازمانی و حیطه های نظارت، خلاقیت کارکنان را کاهش می دهد. به همین دلیل امروزه سازمان های پیشرو سعی می کنند در کنار ساختارهای فرایند محور خود، واحدهایی مستقل از تشکیلات فرایندی ایجاد کنند تا بر پایه آن ها بتوانند همواره کالا و خدمات نوآورانه ارائه کنند. یکی از واحدهایی که می تواند با سازوکاری متفاوت از سایر فرایندهای جاری در سازمان کار کند و همچنین به ارائه محصولات نوآورانه کمک کند، واحد تحقیق و توسعه یا همان R&D است.

تا اینجای داستان به یک راه حل منطقی برای ارائه محصولات و خدمات نوآورانه دست پیدا شد. اما نقطه عطف این سیر تکاملی در سال 2003 میلادی رقم خورد. در این سال پروفسور هنری چسبرو، استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا، مفهوم نوآوری باز را معرفی کرد. در حقیقت نوآوری باز الگویی بود که توانست مدل های سنتی توسعه محصولات مبتنی بر فرایندهای تحقیق و توسعه را گسترش دهد و بهره وری این واحد را چندین برابر کند تا سازمان ها بتوانند در دنیای متغیر امروزی پاسخگوی نیاز بازارهای تقاضا باشند. در حقیقت نوآوری باز به معنی استفاده از دانش و ایده داخل سازمان به همراه ایده ها و دانش های موجود در بیرون از سازمان به منظور شتاب دادن به فرایند توسعه محصولات و خدمات منطبق با استراتژی های سازمان است. نوآوری باز در تلاش است به سازمان ها کمک کند تا با کمک چشم بیرونی خود ایده ها و پتانسیل های موجود در خارج از خود را شناسایی و از آن ها در راستای فعالیت هایشان استفاده کند.

نوآوری باز

نوآوری باز معتقد است دانشی بسیار گسترده تر از دانش موجود در واحدهای تحقیق و توسعه هر سازمان وجود دارد که ممکن است در یک گروه بسیار کوچک خارج از سازمان فعلی توسعه داده شده باشد و سازمان موفق سازمانی است که بتواند با جذب این پتانسیل ها تمام فرایند توسعه محصول یا بخشی از آن را از طریق این گروه ها کامل کند. گسترش ابزارهایی همچون امکان سنجی، طرح کسب و کار، تحقیق بازار و … همگی به اکوسیستم نوآوری باز کمک می کنند تا سازمان ها بتوانند در ارزیابی پروژه هایی که از طریق نوآوری باز در حال انجام هستند و انطباق آن ها با استراتژی خود موفق عمل کنند.

 

رهبری در مقابل مدیریت

تفاوت های رهبری و مدیریت و اهمیت آن ها

بنیان گذاران علم مدیریت از ابتدای پیدایش این علم توسط آقای تیلور تا دهه نود میلادی، سعی داشتند توانایی برنامه ریزی و کنترل آن را در مدیران ایجاد کنند. این مسئله تا جایی پیشرفت که مدیران آنقدر در برنامه ریزی و کنترل مسائل جاری سازمان عمیق شدند که فراموش کردند رهبری سازمان یکی از حساس ترین کارهای موجود در سازمان است. در حقیقت فرض تمامی آموزه های مدیریتی بر این نکته استوار بود که مدیر می داند سمت و سوی برنامه ها چیست، اما سرعت بالای تغییرات عصر حاضر، اثبات کرد آموزش مدیران به روش های سنتی پاسخ جامعی برای سازمان های پیشرو در عصر فعلی نیست.

رهبری در مقابل مدیریت

مدیر ترجمه شده عبارت انگلیسی Management و رهبری ترجمه شده Leadership است و نکته مهم این است که در سازمان های خود بین این دو مهم تفاوت قائل شویم. برنامه ریزی و کنترل برنامه ها اگر وظیفه یک مدیر به شمار آید، مسئولیت موفقیت تیم و سازمان وظیفه اصلی رهبر است. رهبر در جزئیات برنامه ریزی ها، کنترل و طرح برنامه – بودجه آن ها وارد نمی شود، اما تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا همه بخش های سازمان با انرژی و انگیزه کافی در مسیری منطبق بر استراتژی های صحیح سازمان رو به جلو قدم بردارند. امروزه ثابت شده است که تنها رهبری همدلانه و مبتنی بر اعتماد، سودآورترین راه برای اداره یک سازمان است. ادامه این نوشتار چهار تفاوت اصلی یک مدیر را در برابر یک رهبر معرفی می کند.

ماموریت

علم مدیریت سنتی هر یک از کارمندان را مانند یک بخش از ماشین تولید می داند، یعنی مدیران سنتی کارمندان خود را بر اساس انجام یک وظیفه تکراری استخدام می کنند و فرایندهای تولید کالا و ارائه خدمات خود را به نوعی طراحی می کنند که هر یک از پرسنل قابل جایگزینی باشند. اما در مقابل یک رهبر فعالیت های کاری را به صورت یک ماموریت تعریف می کند و یک تیم این ماموریت را انجام، و برای ماموریت بعدی آماده می شوند. خلاقیت بخشی از اعضای تیمی است که ماموریت را انجام می دهند.

خودآگاهی

سیستم های دستور – کنترل ارتباط میان مدیران و کارمندان را مشخص می کند، اما می توان گفت یک رهبر به اندازه ای به همکاران خود اعتماد دارد که آن ها را آینه خود می داند و همواره به کمک بازخوردهای آن ها سعی در اصلاح شخصیت خود و همچنین فرایندهای کاری سازمان دارد.

اعتماد و ریسک

مدیران سنتی معمولا کمتر دچار ریسک می شوند. چرا که تنها در حیطه هایی وارد فعالیت می شوند که قدرت کافی برای اداره امور را دارند. اما رهبران کسب و کار دائما در فضای ریسک قرار دارند. یک رهبر در موقعیت های مختلف اعتماد می کند و ریسک این اعتماد را می پذیرد. رهبران معتقدند بدون اعتماد و پذیرش ریسک این اعتماد، چیزی کسب نخواهند کرد.

یادگیری مضاعف

رهبران کسب و کار سعی در اعتماد سازی در تیم خود دارند، چرا که به خوبی می دانند اگر اعضای تیم به رهبر خود اعتماد داشته باشند، می توانند خلاق و ایده پرداز باشند و در اینصورت فرایند یادگیری کارکنان از رهبر و رهبر از کارکنان فعال می شود. در حقیقت یک رهبر با ایجاد بستر ایده پردازی و خلاقیت برای تمامی اعضای سازمان به یادگیری خود نیز کمک می کند و در چنین فضایی کارکنان نگرانی بابت اشتراک ایده و دانش خود ندارند.

برون مرز سپاری

برونسپاری یا برون‌مرز سپاری ، کدامیک مزایای بیشتری دارند؟

در گذشته تنها راه گسترش یک مجموعه تولیدی احداث سایت های تولیدی جدید در مجاورت واحدهای قدیمی آن مجموعه بود، اما چند سالی است مدیران واحدهای تولیدی راه حل های بیشتری برای گسترش فعالیت های تولیدی خود دارند. از جمله مهمترین راه حل های پیش روی مدیران برای گسترش سایت های تولیدی، می توان به برونسپاری و برون‌مرز‌سپاری تولید اشاره کرد. این نوشتار در ادامه شما را با هر یک از این راه حل ها، مزایا و معایب آن ها بیشتر آشنا خواهد کرد.

برون مرز سپاری

برونسپاری معادل واژه انگلیسی Outsourcing و برون‌مرز‌سپاری معادل واژه انگلیسی Offshoring است. اگرچه این دو روش در ارائه خدمات نیز به کار می روند، اما این مقاله کاربرد این روش ها را در حوزه فعالیت های تولیدی بررسی خواهد کرد. در برونسپاری، فعالیت های یک واحد تولیدی همراه با عقد قرار داد به یک مجموعه ثالث و در اصطلاح Third party، واگذار می شود. اما در روش برون‌مرز‌سپاری تولید، فعالیت های واحد تولیدی با احداث سایت تولیدی در یک کشور دیگر انجام می گیرد.

هدف اصلی از انتخاب استراتژی برونسپاری استفاده از تجهیزات تولیدی است که مجموعه ثالث در اختیار دارد و احتمالا خرید آن ها نیاز به سرمایه گذاری خارج از توان مالی مجموعه تولیدی دارد، یا دسترسی به تجهیزات تولیدی به دلایلی همچون تحریم غیر ممکن است و یا پروژه مورد نظر واحد تولیدی به صورت مقطعی است و توجیه سرمایه گذاری ندارد. اما هدف نهایی از اتخاذ راهکار برون‌مرز‌سپاری تولید کاهش هزینه های تولید در کشور انتخابی است. برای مثال ممکن است در کشور انتخابی هزینه های کارگری، انرژی یا مالیات های بر درآمد کمتر از کشور مبدا باشد. اما انتخاب هر یک از راه حل ها برابر با در نظر گرفتن ریسک های همراه با آن ها است. برای مثال در برونسپاری، ریسک های همچون اعتماد به مجموعه ثالث، عقد قراردادهای کاری و حقوقی با مجموعه ثالث، عدم وجود هماهنگی و یکپارچگی بین فعالیت های واحد تولیدی و مجموعه ثالث و در نهایت عدم وجود دانش فنی در مجموعه ثالث اشاره کرد. در ارتباط با راهکار برون‌مرز‌سپاری تولید از جمله مهمترین ریسک هایی که واحد های تولیدی با آن سر و کار دارند می توان به مواردی همچون ریسک های ژئوپلتیک، اختلاف های فرهنگی و زبانی، تغییرات ساختار سیاسی کشورها و نبود زیر ساخت های مناسب ارتباطی اشاره نمود.

برون سپاری

در سال های اخیر و با شدت گرفتن موج جهانی شدن صنایع مختلف، فراگیر شدن استفاده از راهکارهای برونسپاری و برون‌مرز‌سپاری تولید نیز افزایش یافته است. همچنین توسعه راهکارها و قرادادهای حقوقی نیز کمک شایانی به افزایش نفوذ این راهکارها در صنایع مختلف کرده است. کشور چین پیشرو در بخش برون‌مرز‌سپاری تولید و همچنین کشور هند پیشرو در بخش برون‌مرز‌سپاری خدمات فناوری اطلاعات است. از طرف دیگر در سال های اخیر نسخه های ترکیبی این راهکارها نیز تمرین شده است. برای مثال امروزه راهکار Offshore outsource در حال شیوع است. در این راهکار به منظور بهره گیری از توان فنی – تولیدی پیمانکاران فعال در سایر کشورها، خدمات و کالاهای مورد درخواست به آن ها واگذار می شود. شاخص اصلی ارزیابی عملکرد هر یک از این راهکارها افزایش بهره وری تولید است.

 

نسل های مختلف انقلاب صنعتی

کارخانه های مختلف به کمک خطوط تولید خود و با تولید کالاهای مختلف، بسیاری از نیازهای جوامع انسانی را برطرف کرده اند. اما با این حال باید گفت یک کارخانه موجودی ثابت و بدون تغییر است و در حقیقت خطوط تولید یک کارخانه به جهت تولید کالای مشخصی تجهیز می شوند و با پایان یافتن چرخه عمر کالای تولیدی، کارخانه ها تعطیل و متروکه می شوند. اما در نقطه مقابل کارخانه، صنعت قرار دارد و صنعت موجودی زنده است و تغییراتی که در چرخه عمر محصول بر اساس تقاضا رخ می دهد را دنبال کرده و در برابر آن ها عکس العمل مناسب و سریع نشان می دهد. در مقاطع زمانی گوناگون صنعت دچار تغییرات بزرگ و دگرگونی های اساسی در بخش های مختلف شده است. محققان و پژوهشگران صنعتی این تغییرات بزرگ را در اصطلاح انقلاب صنعتی می نامند.
انقلاب‌های صنعتی مختلفدر ابتدا در اواسط قرن هجدهم در انگلستان صنعتی شدن کارخانه ها رخ داد و با ابداع ماشین بخار استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان استفاده شد. این تغییر انقلاب صنعتی اول نامیده شد و سپس به کشورهای دیگر مانند فرانسه، آلمان و آمریکا نیز سرایت کرد. شروع این انقلاب در حدود سال 1760 میلادی رخ داد و به دنبال آن کشاورزی روستایی و کارگاه های سنتی به جوامع صنعتی تبدیل شدند. در دومین انقلاب، مهمترین تحول استفاده از منابع انرژی مانند برق و نفت به جای ذغال سنگ بود و در ادامه برای تولید انبوه از ایده خط تولید استفاده شد. در واقع دومین انقلاب با تولید فولاد در سال 1860 میلادی شدت گرفت و با کشف نفت در تگزاس آمریکا، مسجد سلیمان ایران و بورنئو هند رفاه بیشتری را برای مردم فراهم آورد. در این مرحله موتورهای درون سوز، خودرو، هواپیما و … اختراع شدند. اما انقلاب سوم صنعتی یا انقلاب دیجیتال بعد از جنگ جهانی دوم و با ابداع ترانزیستور اوج گرفت. انقلاب سوم زمان شروع مشخصی ندارد اما تحولات اساسی در این دوره از سال 1980 میلادی اوج گرفت. مهمترین نشانه های این انقلاب فراگیر شدن استفاده کامپیوتر، اینترنت و اتوماسیون اداری است.
انقلاب صنعتی چهارمدر کنار تمامی تحولات اساسی که در دوره های مختلف انقلاب صنعتی رخ داد، یک واقعیت تلخ وجود دارد و آن کاهش رشد اقتصادی در دنیای امروز است. در حقیقت هر یک از دوره های انقلاب صنعتی سعی کرده اند در راستای بهبود رشد اقتصادی گام بردارند. پس از بحران های سال های 2008 و 2009 میلادی بود که پژوهشگران صنعتی در نقاط مختلف دنیا و به خصوص در آلمان به این نتیجه رسیدند که برای احیای شرایط اقتصادی نیاز به وقوع انقلابی دیگر در صنایع مختلف است. در این دوره و به خصوص از سال 2011 میلادی صنایع پیشرو در کشورهای صنعتی وارد دوره چهارم انقلاب صنعتی شدند. در واقع انقلاب چهارم انقلاب ارتباطات است و شبکه عظیم جهانی شکل گرفته است. مهمترین تحولات این انقلاب از جنس فناوری هستند و نحوه تولید و استفاده از کالاهای مختلف را به کلی دگرگون می کنند. سرعت بالای فراگیر شدن استفاده از فناوری و ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی مردم دو شاخصه اصلی تحولات انقلاب چهارم هستند. در بخش های بعدی این مقاله در ارتباط با جزئیات انقلاب چهارم صنعتی بیشتر صحبت خواهیم کرد.